اتفاقات دانشگاه

نمي دانم براي شما هم پيش آمده يا نه ولي بعضي روزها مي بيني از زمين و آسمون برات بركت مي باره .همه يه جور ديگه به آدم نگاه مي كنن . مثلا توي راه همه بهت خيره مي شن .حتي بعضي خانوم ها كه با شوهراشون هم راه مي رن وقتي بهت نگاه مي كنن يه چند لحظه اي مكث مي كنن . ولي خوب ما كه با اونها كارزي نداريم .امروز هم از اون روزها بود كه توي دانشگاه دخترا يه جور ديگه نگاه مي كردن .من از رو مي رم ولي بعضي هاشون از رو نمي رن .اينقدر نگاه مي كنن كه آدم از رو مي ره .رفته بودم توي سالن كلاسها مي خواستم آب بخورم كه يه دختره دم كلاس وايساده بود .سرم رو كه بلند كردم ديدم هي داره نگاه مي كنه .برگشتم .اومدم پيش دوستام كه ديدم دارن بهم مي گن مثل اينكه بعضي ها كارت دارن .برو كارشون رو راه بنداز .كه زديم زير خنده .اون زنگ تموم شد .زنگ بهد چند دقيقه اي به شروع كلاس مونده بود .با يكي از بچه ها داشتم به طرف كلاس مي رفتم كه يكي از دخترا از دور با نيش باز اومد جلو و همين جوري نكشيده و بيست و پنج گفت مي دونيد كه استاد اومده يا نه .من گفتم آره اومده .خوب يه چيز كاملا عادي بود ولي اگه طرف كسي باشه كه كل دانشگاه توي كفش باشن و با هيچكي حرف نزنه يه خورده عجيب مي زنه . من هم بي خيال تا كه رفتم سر كلاس رديف اول نشستم .چند دقيقه بعد استاد اومد و خانوم .... پشت سرش اومد توي كلاس . همين كه اومد تو تا چشمش به چشم من افتاد يه لبخند دخترونه زد كه انگار نامزدش بعد از چند ماه ديده .اصلا انگار نه انگار كه بقيه هم دارن نگاه مي كنن و يكم ممكنه كه تابلو باشه .مورداي ديگه رو هم فاكتور.حالا اصل حرفم اينه كه نمي دونم چطوره كه بعضي روزها روز آدمه و همه به آدم پا مي دن ولي يه روزهايي هم هست كه مي بيني قضيه بر عكسه .شايد اين براي خانومها بيشتر صادق باشه .چون ممكنه آرايششون رو عوض كنن و بعضي روزها خوشگل تر باشن و حتي خيلي ها همييشه هستن كه توي كوچه و خيابون توي چشم خانومها مي رن و كمارشون نيست كه طرف چه شكليه .ولي براي آقايون اين جوري نيست .

پي نوشت : يعد از كسب مدال طلاي حسين رضا زاده در وزنه برداري ديديم كه آقا هم پيامي فرستاد با اين مضمون كه حسين جان صحنه را ديدم .از اينكه ملت را شاد مردي متشكرم .ملت هم سريع رفتن و جكش رو ساختن .حال خودتون برين گيرش بيارين .