فتو بلاگ خيال آب: I revenged my self-esteem murder

آرشیو لینکهای روزانه

I revenged my self-esteem murder

8/08/2006

ديشب در اتفاقي نو فيلم سينمايي عروس فراري رو از شبكه دو ديديم كه در نوع خودش جالب بود . اين فيلم پر بود از ديالوگهاي غير متعارف كه تا به حال در صدا و سيما مانند اونو نديده بوديم . مثلا در سكانسي از فيلم عروس فراريمون واژه" ازگل" رو بكار مي بره (اون گفته به من چي؟)يا مثلا ديالوگهاي پر از ايهام در فيلم به چشم مي خوره كه فقط آدمهاي تيز بين رو مي خندونه مثلا يه جاي فيلم امير به سيما ميگه كه من چيكارت كردم ، به زور بهت سيخ داغ چسبوندم؟؟ ولي نكته هاي جالب هم توي فيلم هست مثلا يه جايي از فيلم سيما داره در مورد عشق و احساسش نسبت به بهزاد يا داماد قبلي ميگه كه در همين حين دور و بر سيما و امير پر از گاو و گوسفندن كه دارن صدا رد مي شن و صداي بع بع و ما ما ميكنن. هدف اصلي سيما اينه كه مي خواد از بهروز يا همون كسي كه بهش خيانت كرده انتقام بگيره و تا حال اون ،به قول خودش "گوسفند كثافت "رو نگيره راحت نمي شه. و جالب تر اينكه عصر همون روز براي خودم اين اتفاق افتاد.يعني اگه بخوام واضح تر بگم من هم حال يه ببعي رو گرفتم كه فكر مي كرد مي تونه با احساسات ديگران به سادگي بازي كنه .حالافقط نيمتقام خودمو گرفتم .كلي توي خيابون تمرين كردم كه واسه اون ببعيه" ششييرر" بكشم ولي به علت عدم سو سابقه و نداشتن سابقه شيرر كشيدن نتونستم و طور ديگه اي از خجالتشون در اومديم .مي بخشيد اگه نتونستم ذره اي از نامردياتونو جبران كنم .هر چند سعي مي كنم تا آخر عمرتون از خجالتتون در بيام .يعني فعلا تصميمم اينه حالا نوبه منه كه بچرخم و بچرخونمش (اها. . . حال شد

0 Comments:

Post a Comment

<< Home